سفارش تبلیغ
صبا ویژن

$ چــ ـــــ ــــــالـشـــــ ـــــ $

حلقومی که بتواند ایران را فرو ببرد، هنوز در دنیا بوجود نیامده اس

مشایی در همایش ایرانیان مقیم برلین:
حلقومی که بتواند ایران را فرو ببرد، هنوز در دنیا بوجود نیامده است

خبرگزاری فارس: جانشین رییس جمهوری در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور تأکید کرد: ادعای هرگونه حمله به ایران بالاخص از سوی اسراییل پوچ و توخالی است زیرا اسراییل اگر جرات حمله به ایران را داشت، حتی ساعتی نیز درنگ نمی‌کرد. پس حلقومی که بتواند ایران را فرو ببرد، هنوز در دنیا بوجود نیامده است.


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، اسفندیار رحیم مشایی جانشین رئیس‌جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور روز جمعه در همایش ایرانیان مقیم آلمان که در برلین برگزار شد طی سخنانی با بیان اینکه مردم ایران تاریخ بزرگی دارند و خواستار ارتباط با دیگر ملت‌ها هستند، به شرط آنکه عزت و عظمت‌شان حفظ شود، گفت: باید به انتظارات و خواسته‌های ایرانیان مقیم خارج رسیدگی کرد و به سمت گسترش ارتباط با ایرانیان مقیم خارج، از طریق گسترش حضور فیزیکی و خدمات کنسولی حرکت کرد.
رئیس دفتر رئیس جمهور با تاکید بر اینکه حضور ایرانیان در بخش های مختلف علمی داخلی و خارجی افتخاری برای کشور است، یادآور شد: جامعه ایران یک جامعه متنوع است که برخی ساختارهای غلط دولتی نیز از گذشته بر آن حاکم بوده و برخی مشکلات را در امور اداری و رقابت آزاد ایجاد می‌کند.
جانشین رییس جمهوری در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور تأکید کرد: اقداماتی که طی 4سال گذشته در داخل صورت گرفته، قابل قیاس با سال‌های قبل نیست.
وی با بیان اینکه کارهای پلیسی در موضوعات اخلاقی جواب نمی‌دهد، اظهار داشت: راه پاک نگه‌داشتن جامعه ارتقای فرهنگی است پس باید اندیشه‌های خود را درست عرضه کنیم.
سرپرست نهاد ریاست جمهوری افزود: مردم ایران تاریخ بزرگی دارند و خواستار ارتباط با ملت‌های دیگر هستند به شرط آنکه عزت و عظمت‌شان حفظ شود.
وی همچنین به موضوع ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: قبل از انتخابات تمامی آمارها از پیروزی دکتر احمدی نژاد خبر می‌دادند پس ادعای تقلب در انتخابات اساسا غلط و چنین اتفاقی در ایران امکانپذیر نیست.
مشایی به نوع برگزاری انتخابات و ساختار آن در ایران اشاره کرد و یادآور شد: حضور نمایندگان نامزدها پای صندوق‌ها درجریان شمارش آرا، برگزاری انتخابات توسط افرادی خارج از چارچوب دولت و وسعت و گستردگی مساحت ایران اجازه چنین اتفاقی را نمی‌دهد.
مشاور رییس جمهوری پیشرفت‌ها و موفقیت‌های ایران را خاری در چشم دشمنان این کشور خواند و گفت: فعالیت‌ها و اقدامات دشمنان در بعد هسته‌ای نیز ناشی از این کینه و افزایش محبوبیت احمدی‌نژاد در بین مردم است.
وی گفت: ادعای هرگونه حمله به ایران بالاخص از سوی اسراییل پوچ و توخالی است زیرا اسراییل اگر جرات حمله به ایران را داشت، حتی ساعتی نیز درنگ نمی‌کرد. پس حلقومی که بتواند ایران را فرو ببرد، هنوز در دنیا بوجود نیامده است.
وی طرح راه اندازی خانه ایران در خارج از کشور را در همین راستا توصیف کرد و گفت: حدود 10 خانه ایران در سال آینده در 10نقطه خارج از کشور ساخته می‌شود تا رابطه ایرانیان خارج با داخل را تسهیل و تقویت کند.
گفتنی است اسفندیار رحیم مشایی عصر روز پنجشنبه برای دیدار و گفت وگو با ایرانیان مقیم خارج از کشور وارد آلمان شده و در همایش‌های ایرانیان مقیم چند شهر این کشور شرکت خواهد داشت.
درابتدای این همایش که با استقبال ایرانیان متخصص مواجه شد، سفیر جمهوری اسلامی در آلمان نیز با اشاره به اینکه جمعیت ایرانیان در این کشور سومین جمعیت ایرانیان خارج از کشور بعد از آمریکا و کانادا را تشکیل می‌دهد، گفت: وزن جمعیت ایرانیان در آلمان بالاست و این افتخاری برای کشور محسوب می‌شود.
علیرضا شیخ عطار با بیان اینکه ایرانیان در آلمان بهترین تجار و اطبا را تشکیل می‌دهند، یادآور شد: نسبت موقعیت اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی جمعیت ایرانیان در آلمان نمونه است.
وی با اشاره به علاقه ایرانیان به کشور خود گفت: بخشی از مشکلات ایرانیان در خارج به مسایلی باز می‌گردد که مرتبط با نهادها و سازمان‌هایی در داخل کشور است که می‌توان اقداماتی در جهت رفع و کاهش آنها انجام داد.
سفیر ایران در آلمان خاطرنشان کرد: مقامات کشور معتقدند که ایرانیان در خارج سرمایه‌ای برای کشور هستند.
در ادامه این همایش تعدادی از ایرانیان متخصص در رشته‌های مختلف از جمله پزشکی، تجارت و دانشگاهی با ابراز علاقه به جمهوری اسلامی مشکلات و خواسته‌های ایرانیان خارج از کشور و همچنین راه حل‌هایی برای نزدیکی بیشتر جامعه ایرانیان در خارج ارایه کردند. در این صحبت‌ها مشکلات مربوط به قبول مدارک تحصیلی و دانشگاهی ایرانیان آلمان در داخل، گسترش خدمات کنسولی، مقابله با تبلیغات یکجانبه رسانه‌های خارجی، مشکل فرزندان زنان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج کرده‌اند، آزادی خبر رسانی و سوالاتی در باره ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری مطرح و پاسخ‌های لازم ارایه شد.


نباید نقش سیستمهای راداری کشور را در دستگیری ریگی فراموش کرد

سردار منصوریان:
نباید نقش سیستم‌های راداری کشور را در دستگیری ریگی فراموش کرد

خبرگزاری فارس: معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) گفت: نباید از نقش محوری و اساسی پدافند هوایی در کشف، شناسایی و رهگیری هواپیمای حامل شرور ریگی به آسانی گذشت.


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ارتش، سردار منصوریان معاون هماهنگ‌کننده این قرارگاه در مراسم صبحگاه مشترک قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص)، سال 1389 را سال تثبیت قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ارتش جمهوری اسلامی ایران دانست.
منصوریان با اشاره به تفکیک پدافند از نیروی هوایی در سال 87 و اهمیت و حساسیت قرارگاه پدافند هوایی گفت: این تفکیک برای پدافند منشاء خیر و برکت فراوان بود و با این تفکیک، پدافند هوایی هویتی تازه پیدا کرد و در ساختار نظامی-دفاعی ما تعریفی تازه به خود اختصاص داد.
معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ادامه داد: گرچه این تفکیک و هویت جدید مشغله زیادی را برای همه همکاران ما پیش آورد ولی ما همه این سختی‌ها را به جان می‌خریم و با قوت و با قدرت از آن استقبال می‌کنیم تا جائیکه بتوانیم یک پدافند هوایی قوی، چالاک، قابل انعطاف و متحرک برای میادین نبرد و روزهای آزمایش تدارک ببینیم.
وی با تبیین نقش محوری پدافند در جنگ‌های امروزی اظهار داشت: ما در سال 88 رزمایش‌های زیادی در سطوح یگانی، منطقه‌ای، چند منطقه‌ای و خصوصا رزمایش بزرگ مدافعان آسمان ولایت (2) را داشتیم که در سطح ملی برگزار شد و در همه این رزمایش‌ها هدف این بود که شبکه یکپارچه پدافند هوایی تحت محوریت قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) اجا تقویت شود.
وی افزود: حضور در میادین عملیاتی در جنگ‌های عمومی ویژگی‌های خاص خودش را دارد، با فنون و ابزار قدیمی دیگر نمی‌توان نقش اساسی و محوری را در جنگ‌های امروزی ایفا کرد و یکی از دلایل اصلی تفکیک پدافند از نیروی هوایی در همین نکته نهفته است.
منصوریان ادامه داد: همه می‌دانند که در جنگ‌های امروزی پدافند هوایی نقش محوری و کلیدی دارد و باید بعنوان یک یگان مستقل و دارای هویت به آن توجه کرد و این اتفاق افتاد و آرزوی دیرینه کارکنان پدافند حقیقت یافت لذا ما باید سال 89 را سال تثبیت پدافند قرار دهیم و پایه‌ها و یگان‌های عملیاتی خود را متناسب با تهدیدها و متناسب با شرایط آینده تقویت کنیم و بتوانیم با این اقدامات منویات مسئولین بلند پایه نظامی جمهوری اسلامی ایران را برآورده کنیم.
منصوریان در بخش دیگری از سخنان خود به ماجرای دستگیری مالک ریگی اشاره کرد و گفت: گرچه دستگیری آن شرور یک موفقیت ملی به حساب می‌آید ولی نباید در این میان از نقش محوری و اساسی پدافند هوایی در کشف، شناسایی و رهگیری هواپیمای حامل آن شرور به آسانی گذشت، چرا که این متخصصان راداری پدافند بودند که با هدایت هواپیماهای خودی در دل تاریک شب و با تدابیر فنی و تکنیکی، هواپیمای حامل ریگی را بدون کمترین مشکل و آسیب در فرودگاه مدنظر مجبور به فرود کردند و این یکی از موفقیت‌های بزرگ کشور بود که به دست قهرمانان پدافندی رقم خورد.
این مقام مسئول در پدافند اظهار داشت: موفقیت‌های پدافند در سال 88 حاصل تلاش و زحمات همه رزمندگان در یگان‌های عملیاتی و در ستادها می‌باشد که به نحو احسن به اجرا در آمد.
منصوریان در بخش پایانی سخنان خود ضمن تبریک سال نو، تعطیلات نوروز را فرصتی برای تجدید روحیه برای آغاز سال جدید و آمادگی برای انجام تلاش بزرگتر و تحقق همه آرمان‌های پدافند هوایی دانست و افزود: با دقت بیشتر در کارهایمان می‌توانیم بهره معنوی زیادی از تلاش‌های شبانه‌روزی خود ببریم، چرا که اگر کار را برای خدا انجام دهیم آنوقت همه مشکلات انسان می‌شود، زیرا همه کارهایمان عبادت محسوب می‌شود، اگر نیت خالص باشد همه کارها عباد است.


باید مرز تقابل با استکبار را به مرکز فرماندهی دشمن نزدیک کنیم

احمدی‌نژاد در جشنواره کارآفرینان برتر شاهد و ایثارگر:
باید مرز تقابل با استکبار را به مرکز فرماندهی دشمن نزدیک کنیم

خبرگزاری فارس: رئیس جمهور با بیان اینکه آدم‌ کش‌های حرفه‌ای دنیا بعضی از مراکز جهانی را اشغال کردند، گفت: باید مرز تقابل خود با استکبار را هر چه بیشتر به مرزهای فرماندهی دشمن نزدیک کنیم.


به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیش از ظهر امروز شنبه در دومین جشنواره ملی کارآفرینان برتر شاهد و ایثارگر کشور که در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد ،انقلاب اسلامی را احیای انسانیت بشر دانست و اظهار داشت: انقلاب اسلامی شخصیت حقیقی انسان را برگرداندند و بشریت را از سقوط قطعی در منجلاب مادیات و خود خواهی و سرمایه داری و کمونیست ضد بشر نجات داد و به روحیه بشریت تلنگر زد و او را بیدار کرد.
وی انقلاب اسلامی را یک انقلاب انسانی توصیف کرد و افزود: مرزهای انقلاب اسلامی فرا جغرافیای ایران است و هر جا که انسان حقیقی و دل مشتاق و اندیشه بلند وجود داشته باشد، انقلاب آنجا حضور دارد و امروز فرهنگ انقلاب اسلامی در تمام جهان حضور فعال و تضمین کننده دارد.
رئیس جمهور ادامه داد: فرزندان و پیشگامان انقلاب اسلامی کسانی هستند که با شناخت درست راه انقلاب در هر مقطع ماموریت خود را به خوبی انجام دادند.
احمدی نژاد اضافه کرد: در مقطعی، ماموریت تلاش برای پیروزی انقلاب بود، در مقطع دیگر ماموریت، صیانت از انقلاب و تثبیت آن و در مقطعی ماموریت زدودن آلودگی‌های انحرافات، جریانات غیر خالص و فاسد و وابسته از دامن انقلاب بود که فرزندان و پیشگام انقلاب در خط مقدم بودند.
وی تصریح کرد: روزی ماموریت اصلی انقلاب، صیانت از سرزمین ما بود و امروز نیز ماموریت ساختن ایران است که باز هم فرزندان انقلاب در خط مقدم هستند.
رئیس جمهور با بیان اینکه دنیا بداند ملت ایثارگر ملت ایران و در خط مقدم آنها خانواده بزرگ ایثارگران، جانبازان و آزادگان و خانواده شهدا برای ادامه راه انقلاب مصمم تر، هوشیارتر و مقاوم تر هستند، ماموریت امروز را ساختن ایران عنوان کرد.
احمدی نژاد با اشاره به جلسات متعدد خود با کسانی که در خدمت ساختن ایران هستند، یادآور شد: در تمامی این جلسات این افراد در کنار تلاش خود خواسته‌ای نیز داشتند که در همه این جلسات یک نفر بود که گفت هیچ چیزی نمی‌خواهد و فقط میدان برای کار می‌خواهد. اما امروز اکثر کسانی که در این جلسه آمدند این حرف را زدند و گفتند مانع را بردارید تا کار کنیم.
وی با تاکید بر لزوم ساختن ایران، این ساختن را با زحمت، فکر، تلاش، ایستادن و مقاومت کردن، همراه دانست.
رئیس جمهور با بیان اینکه هیچ کس در ایران فکر نمی‌کند ساختن آسان تر از انقلاب، حفظ انقلاب، دفاع از کشور و دفاع مقدس است، گفت: ساختن نیازمند همت‌های بلند، ایمان راسخ ، دلهای پاک و دلسوزی است.
احمدی نژاد امکانات، لوازم، تجهیزات، منابع مالی، نیروی انسانی و ... را برای ساختن ضروری دانست اما در عین حال تاکید کرد که این موارد کافی نیست.
به عقیده وی افراد فراوانی بودند که از این امکانات برخوردار هستند اما نمی‌توانند قدمی در مسیر ساختن ایران بردارند. زیرا چیزی را که ایران را می‌سازد انگیزه‌های الهی و انقلابی سازندگان است.
رئیس جمهور افزود: اگر کسی کشور و انقلاب را متعلق به خود نداند و خود را فدای کشور، انقلاب و آرمان‌های انقلاب نکند و از عمق دل به عزت سرزمین معتقد نباشد، کمتر موفق می‌شود خدمتی را انجام دهد.
وی راه سازندگی را با دیگر راه‌ها متفاوت دانست و تصریح کرد: در دنیا اگر بخواهند سازندگی کنند روی تقویت انگیزه‌های شخصی و سود آوری تمرکز می‌کنند اما ایران با این ساخته نخواهد شد. البته نمی‌خواهم بگویم که سودآوری نیاز نیست اما انگیزه اصلی باید عشق به آرمان‌ها باشد.
احمدی نژاد همچنین خاطرنشان کرد: کسانی که فقط با انگیزه‌های سود حرکتی‌ کرده‌اند به سلطه گران استعمارگران، ربا خواهان و دزدان بین‌المللی تبدیل شدند اما ایران را انگیزه‌های انقلابی می‌سازد و تا زمانی که این انگیزه است پیشرفت خواهیم کرد.
رئیس جمهور ساختن ایران را یک کار صد در صد انقلابی توصیف کرد و استمرار انقلاب را در گرو دو وظیفه دانست.
احمدی نژاد وظیفه اول را ساختن ایران ذکر کرد و ادامه داد: ایران باید به الگو تبدیل شود و در جهان از نظر اقتصادی، صنعت کشاورزی و فرهنگ باید الگو باشد و این یک ماموریت بزرگ و کار انقلابی است که دشمنان نمی‌خواهند این کار انجام شود.
وی با بیان اینکه همه امکانات دشمن برای مسدود کردن مسیر پیشرفت ملت ایران بسیج شده، تاکید کرد: یقین دارم که تمام طراحی‌ها برای این است که ساخته و شکوفا نشود.
رئیس جمهور تمام داستان هسته ای را یک بازی سیاسی دانست که ایران پیشرفت نکند و خود را نسازد.
احمدی نژاد گفت: اگر ایران بتواند فراغ از سلطه مستعمرات یک کشور پیشرفته شود، مرگ آنها فرا می‌رسد و آنها از این می‌ترسند چرا که آنها 100 سال است تبلیغ می‌کنند که بدون آنها نمی‌شود پیشرفت کرد.
وی با بیان اینکه آدم‌ کش‌های حرفه‌ای دنیا بعضی از مراکز جهانی را اشغال کردند، خاطرنشان کرد: این افراد پشت نقاب مراکز بین‌المللی می‌خواهند مانع پیشرفت ایران شوند البته نمی‌توانند.
احمدی نژاد خطاب به دشمنان گفت: شما باز هم اشتباه کردید و اشتباه می‌کنید. چرا که همین ایثارگران و جانبازان ایران را خواهند ساخت و به یک کشور پیشرفت تبدیل خواهند کرد.
رئیس جمهور حضور در عرصه‌های بین‌المللی و اثر گذاری تعیین کننده در مناسبات جهانی را وظیفه دوم دانست و تاکید کرد: این وظیفه ضامن موفقیت وظیفه اول و وظیفه اول نیز زمینه ساز وظیفه دوم است.
وی اضافه کرد: اینگونه نیست که دیواری دور خود بکشیم و بگوییم با کسی کار نداریم چرا که اگر با کسی کار نداشته باشیم که البته داریم، آنها با ما کار دارند.
احمدی نژاد با بیان اینکه مگر می‌توانیم فارغ از مناسبات جهانی را حاکم و اثر گذار بر همه ملت‌ها دانست؟ این پرسش را مطرح کرد چه کسی سیستم اقتصادی و سیاسی جهان و مناسبات فرهنگی جهان را تنظیم کرده است؟
رئیس جمهور افزود: آنها مطالبی را می‌نویسند و فشار می‌آورند که باید طبق آن عمل کرد اما مگر می‌شود ملت ایران زیر بار این مناسبات برود؛ اصلا انقلاب درست شد که این مناسبات از بین برود.
وی انقلاب را نیازمند حضور ملت ایران را در عرصه‌های جهانی دانست و گفت: قبل از اینکه به هر جا مسافرت کنیم به سراغ مسئولان آن کشور می‌روند و فشار می‌آورند که چرا مسئولان ایرانی را دعوت کردید و با این کار فکر کردند که می‌توانند ایران را محدود کند.
وی اضافه کرد: ابتدا بحث تغییر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را مطرح کردند اما زمانی که دیدند نمی‌توانند این کار را بکنند، مهار انقلاب و محدود کردن ملت ایران را مطرح کردند.
رئیس جمهور حیات و فضای تنفس ایران را نسبت به این موضوع که "مرز تقابل خود با استکبار را هر چه بیشتر به مرزهای فرماندهی دشمن نزدیک کنیم " ضروری دانست و خاطرنشان کرد: کسی که بنشیند و دشمن پشت مرزهای او بیاید حتما لباس ذلت را خواهد پوشید.
احمدی نژاد با اشاره به نگرانی‌های سلطه گران از حضور ایران در مناطق مختلف جهان تصریح کرد: آنها دیدند هر کجا ایران برود انسانیت و فرهنگی انسانی در برابر فرهنگ طاغوتی و مادی آنها قد علم می‌کنند به همین دلیل می‌خواهند در مناسبات جهانی حضور فعال نداشته باشیم. چه آن که وقتی پیروزی‌های بزرگ ملت ایران را می‌بینند سکوت می‌کنند.
وی تصریح کرد: آنها خیلی تلاش کردند مانع از حضور ملت ایران در مناسبات جهانی شوند اما با همت ملت ایران امروز ما در کجا قرار داریم و آنها در کجا قرار دارند.
احمدی نژاد با اشاره به پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی مذاکرات هسته‌ای سال‌های 82 و 83 را یادآور شد و گفت: در آن مذاکرات از 3 کشور اروپایی آمدند. از این طرف نیز اصرار و خواهش برای اینکه چند دستگاه‌ برای کار تحقیقاتی به ما بدهند اما آنها جواب منفی دادند و بعد از اصرار نیز گفتند که شما باید چند سال با ما مذاکره کنید. البته انرژی هسته ای و بمب برای آنها مهم نیست بلکه می‌خواهند از ابتدای اینکه به قدرت سالم و جهانی بیندیشیم جلوی ما را بگیرند و تا اصلا فکر نکنیم و سری در سرهای دنیای بلند نکنیم.
رئیس جمهور اضافه کرد: بعد از جریانات ملت ایران بازی را به هم زد و گفت که این معادله ناعادلانه را قبول ندارند. دولت نیز در اوایل سال 84 اعلام کرد که زیر بار این حرف‌ها نمی‌روند. قبل از تنفیذ سال 84 نیز خدمت رهبری گفتیم که قبل از تنفیذ ما پلمپ ها را باز کنیم و ایشان نیز موافقت کردند هر چند که برخی می‌گفتند که می‌خواهید جنگ راه بیندازید.
وی با بیان اینکه پلمپ‌ها که باز شد سر و صداها که شروع شد یادآور شد: آن روز آنها می‌گفتند شما حق غنی سازی ندارید و ما فقط حق ملت ایران را از استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را به رسمیت می‌شناسیم اما ما گفتیم حق غنی سازی را می‌خواهیم. 4 سال پیش می‌گفتند باید فعالیت‌های هسته‌ای کاملا تعطیل شود. اما الان می‌گویند باید مبادله کنیم و به سر اینکه مبادله در کجا صورت بگیرد بحث داریم. آنها می‌گویند در کشور ثالث باشد اما ما می‌گوییم باید در ایران صورت بگیرد.
احمدی نژاد اضافه کرد: آنها می‌خواستند مانع اثر گذاری بین المللی ملت ایران شوند اما امروز ملت ایران پرچمدار است؛ اوایل می‌گفتند ایران بازیگر مهم منطقه است. اما ما می‌گفتیم بازیگر نیستیم بلکه قدرت اول منطقه هستیم. بعد که مدتی گذشت گفتند ایران قدرت مهم منطقه ای است الان نیز می‌گویند ایران قدرت اول منطقه است. اما ما می‌گوییم ایران قدرت اول دنیا است و این یک حقیقت است و آنها هیچ کاری نمی‌توانند بدون ملت ایران انجام دهند.
رئیس جمهور با طرح این پرسش که ناتو در افغانستان چه کار می‌تواند بکند تاکید کرد: آنها خودشان نیز می‌دانند. اگر راه نجاتی برای آنها وجود داشته باشد، آن کمک ایران است و آنها بدون کمک ایران در منجلابی فرو خواهند رفت که درس عبرتی بیان همه سلطه گران باشد.
وی ادامه داد: آنها می‌خواهند آژانس انرژی هسته‌ای را تغییر دهند و راه پیشرفت ملت‌ها را ببندند اما تنها مانع اصلی ایران است که تا آخر با آنها اجازه نخواهد داد. آنها می‌خواستند جلوی ساختن ایران و اثر گذاری بین المللی ایران را بگیرند اما به وجود ملت و رهبری عزیز ایران در سطح جهان می‌درخشد.
احمدی نژاد در پایان تاکید کرد: باید ایران را بسازیم و با قدرت در همه مناسبات جهان حضور داشته باشیم تا آینده روشن برپا شود.


چالشهای بنیادین اسلام با ماهیت دیپلماسی غرب

    نظر
/ به بهانه سخنان اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با سفرا و مسئولان وزارت خارجه/
چالش‌های بنیادین اسلام با ماهیت دیپلماسی غرب

خبرگزاری فارس: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر خود با سفرا و مسئولان وزارت خارجه به برخی تصورات غلط در سالهای گذشته مبنی بر لزوم استفاده از مفاهیم، روشها و تشریفات مورد نظر غربیها در فعالیتهای دیپلماتیک، برای همرنگ شدن و نزدیکی با آنها اشاره کرده و به نقد آن پرداختند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر خود با سفرا و مسئولان وزارت خارجه به برخی تصورات غلط در سالهای گذشته مبنی بر لزوم استفاده از مفاهیم، روشها و تشریفات مورد نظر غربیها، برای همرنگ شدن و نزدیکی با آنها اشاره کردند و فرمودند: این عده تصور می کردند با تکرار مفاهیم غربیها و تسلیم در برابر آنها، جایگاه و منزلت ما ارتقا پیدا می کند در حالیکه سخنان و مفاهیم غربی ها کهنه و مربوط به دویست سال قبل است اما سخن و سیاست جمهوری اسلامی ایران، سخنی نو و تأثیرگذار است.
رهبر انقلاب اسلامی لازمه دیپلماسی قوی و کار آمد را در درجه اول اعتقاد کامل به مبانی شرعی، و اصول و اندیشه های انقلاب اسلامی دانسته و خاطرنشان کردند:در عرصه دیپلماسی باید با اعتماد به نفس ملی و بدون هیچگونه رودربایستی در پا فشاری بر اصولِ انقلابی و مبانی دینی عمل کرد.ایشان ایستادگی بر اصول انقلابی و مبانی شرعی را نقطه قوت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی دانستند و تاکید کردند: این ایستادگی همراه با منطق ،نشان دهنده استحکام است و طرف مقابل را وادار به احترام و خضوع خواهد کرد.


رهبری و نگرش سیستمی به نظام!

    نظر
/ چرا رهبری، برای پایان دادن به برخی معضلات مستقیم دخالت نمی کنند/
رهبری و نگرش سیستمی به نظام

خبرگزاری فارس:با وجود مشکلات موجود در جامعه که رهبری هم به آنها اشاره دارد، اگر رهبری مطلع نیست که صلاحیت رهبری ندارد و اگر مطلع است، چرا کاری نمی‌کند؟ چرا فلان نماینده منتسب رهبری، خطا کرد و تغییر نکرد؟ چرا دادگستری این همه مشکل دارد، اما رهبری کاری نمی‌کند؟


طرح مسئله
درباره مسئله رهبری نظام اسلامی و پاسخ به شبهات ولایت فقیه و رهبری دوران غیبت، سخن‌های بسیاری گفته شده و کتاب‌های متعددی نوشته شده است؛ اما در کنار پاسخ به این سؤالات نظری، از پاسخ به شبهات عملی مربوط به رهبری، غفلت شده است که اتفاقاٌ بیشتر در میان عموم مردم رواج دارند و شاید بسیاری از شبهات نظری موجود در اذهان افراد نیز به خاطر حل نشدن این شبهات ایجاد شده باشند! برخی از این گونه شبهات بدین قرارند:
این همه فساد، فقر و تبعیض در جامعه که رهبری هم به آنها اشاره دارد، اگر رهبری مطلع نیست که صلاحیت رهبری ندارد و اگر مطلع است، چرا کاری نمی‌کند؟ چرا فلان نماینده منتسب رهبری، خطا کرد و تغییر نکرد؟ چرا مدیر فلان اداره، رشوه گرفت و توبیخ نشد؟ چرا وضع اقتصادی مملکت این گونه است و به مسائل فرهنگی، کم‌توجهی می‌شود و دادگستری این همه مشکل دارد، اما رهبری کاری نمی‌کند؟ مگر رئیس قوه قضائیه را رهبری انتخاب نمی‌کند؟
به نظر می‌رسد اگر مسئله کارآمدی نظام و عملکرد و نقش رهبری را درباره آن بررسی کنیم، به نحو دقیق‌تری، می‌توانیم سؤالات فوق را پاسخ دهیم. در این باره، به نکات زیر توجه کنید:

وظایف رهبری و دیگران
گام اول، آن است که فارغ از مشهورات غلط و رایج، بار دیگر، وظایف رهبری در قانون اساسی را مرور کنیم، زیرا تصور عمومی این است که چون رهبر، عالی‌ترین مقام کشور است و رهبری جامعه را بر عهده دارد، می‌تواند هر کاری را انجام دهد و مسئول پاسخ‌گویی به همه امور است؛ در حالی که قانون اساسی، تنها بخشی از امور را به عهده ایشان گذاشته است.
قانون اساسی، صرفاً، تعیین سیاست‌های کلی نظام و نظارت بر حسن اجرای آنها را بر عهده رهبری گذاشته است و مسائلی چون امور اجرایی، امور قضایی و قانون‌گذاری، هر کدام به نهادی خاص سپرده شده‌اند.
از این رو، اگر کسی درباره جهت‌گیری کلی کشور در سیاست‌های کلان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و...، شبهه و مسئله‌ای دارد، می‌تواند از رهبری سوال کند که البته در تدوین این سیاست‌ها، مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به رهبری کمک می‌کنند؛ اما اگر مسئله مربوط به اجراست و یا مسائل مصداقی را شامل می‌گردد، این مسئله، قانوناٌ بر عهده افراد و نهادهای دیگری است و باید آنان را مورد سؤال قرار داد.
روشن است که در بررسی وضعیت فرهنگی، اقتصادی و... نیز باید این مسئله را در نظر داشت که آیا سیاست‌های کلان و جهت‌گیری‌ها، عامل وضع موجودند یا عملکردها و تخطی از مقاصد تعیین شده، تا بتوان مقصر را بهتر شناسایی کرد.
از این جهت، از همین نقطه می‌توان تکلیف بسیاری از سؤالات و شبهات جزئی و مصداقی یا کلی مربوط به امور اجرایی و... را مشخص کرد و برای یافتن پاسخ، به سراغ مسئول مشخص هر کدام رفت؛ زیرا رهبری، مسئولیتی در قبال آنها ندارند و غیرمکلف را تکلیف بر پاسخ‌گویی یا عقوبت، ظلم است.

نگرش سیستمی
در این جا، این سوال مطرح می‌شود که بالاخره تنفیذ حکم رئیس جمهور و انتخاب رئیس قوه قضاییه، به عهده رهبری است و عزل رئیس جمهور هم پس از تصویب مجلس یا دیوان عالی کشور، توسط وی امضا می‌شود؛ حال چرا رهبری که می‌داند در ذیل مدیریت وی، خطاهایی رخ می‌دهد، او را عزل نمی‌کنند؟
هر چند صرف تصور این سؤال، نزد انسان آشنا به امور کلان و گسترده کشورداری، خود کفایت از این پاسخ می‌کند که نمی‌توان به خاطر چند مشکل ریز یا حتی درشت، فردی در آن سطح را به همین راحتی تغییر داد - مگر آن که به فساد یا خیانت وی اطمینان پیدا بشود - اما به این بهانه بد نیست تا نگرشی را که رهبران انقلاب نیز به خوبی و در کمال زیرکی، بدان اعتقاد داشته و آن را تعقیب کرده‌اند، توضیح دهیم که همان نگرش سیستمی به کشور و مسئله کشورداری است که جایگزین کار فردی و متمرکز و موقتی می‌گردد.
در این نگرش، ایجاد نهادها و ساختارها و تقسیم وظایف - که امری بدیهی و منطقی است - نباید به خاطر ناکارآمدی بخشی از سیستم یا عناصر آن، تبدیل به کار هیئتی و شخصی شود؛ زیرا اساساٌ هر گونه عمل غیرسیستمی، هر چند ممکن است در کوتاه مدت جواب بدهد، ولی به خاطر پیچیدگی و گستردگی امور مملکت، مدیریت شخصی و ورود یک یا چند شخص برای حل مسائل و معضلات، مسئله را حل نمی‌کند.
علاوه بر اینها، در این سیستم، دستگاه‌های نظارتی و ارزیابی نیز دیده شده‌اند که باید ساز و کارهای تشویقی و تنبیهی و اصلاحی را به فراخور نیاز، اجرا و نهادینه کنند؛ تا سیستم، خود به خود نقص‌ها و ضعف‌ها را اصلاح کند.
اگر قرار باشد شخصی مانند رهبری، رئیس جمهور و...، به همه امور جزئی و کلی در سطح گسترده مدیریت اجرایی کشور وارد شود و در حل مسائل دخالت کند، قطعا بیت رهبری نیز باید به تدریج عرض و طولی مشابه دولت بیابد و مراکز تخصصی مربوط به موضوعات مختلف را راه‌اندازی نماید. از این رو، نامه‌های ارسالی به بیت رهبری، ابتدا به ارگان مربوط یا مقام بالاتر آن بخش، ارجاع می‌شوند؛ زیرا ساز و کار سیستمی پیش‌بینی شده در قانون این گونه است و در صورت عدم پاسخ یا کارایی و فساد، مسئله، به نحوی دیگر و با توجه به روش‌های دیگر پی‌گیری می‌شود.
متاسفانه یکی از دلایل ختم شدن همه نگاه‌ها برای حل مسائل مختلف کشور به مسئولان کلان کشور، همین نهادینه نشدن نگرش سیستمی و این گونه رفتارها در میان مردم و حتی مسئولان جامعه است که غلبه فضای سیاسی، سلیقه‌ای و شخصی را موجب شده است که خود فسادآور است!
اگر دقیق‌تر بنگریم، به همین دلیل که سیستم‌ها در کشور ما نهادینه نشده‌اند و عزل و نصب‌ها، تشویق و تنبیه‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بر اساس سلیقه و نه ویژگی‌هایی معین صورت می‌گیرند، تغییر مدیران سطوح مختلف نیز به تغییر جدی خروجی منجر نمی‌شود و حتی بهترین افراد نیز نتایجی در خور شأن خود به دست نمی‌آورند!

ساختار کلان اجتماعی
مسئله مهم دیگری که به نوعی کلان‌تر از نگرش سیستمی است، توجه به ساختارهای کلان سیاسی - اجتماعی اداره کشور است؛ به این معنی که اگر دولت به درستی کار کند، اما ملت همراهی لازم را نداشته باشد، مسائل، گره خواهند خورد و اگر ملت و رهبری، همسو عمل نکنند و دولت‌مردان را نیز وادار به جهت‌گیری خود ننمایند، نتیجه جمع برداری نیروها، مطلوب نخواهد بود!
از این رو، همواره حضور مؤثر، فعال و آگاهانه مردم در جامعه، همسو با مطالبات و همراه با گام‌های رهبری و بر اساس سیاست‌های کلی مورد نظر، می‌تواند دولت را نیز وادار به پیمودن این مسیر نماید و آن گاه، خروجی مطلوب، حاصل می‌شود.
در سطح کلان، اگر موتور هر ضلع اجتماع، به هر نحوی، بد کار کند، نتیجه مطلوب، حاصل نخواهد شد و شاید یکی از آسیب‌های کلان فرهنگی کشور ما، رواج تدریجی همین روحیه باشد که همگان منتظرند تا کسانی کشور را ساخته و درست کنند و هیچ گاه افراد انگشت را به سوی خود نگرفته‌اند که جای من در این مسیر حرکت و تعالی چیست؛ تا به تناسب امکانات، رسالت اجتماعی - سیاسی خویش را ایفا کنند. از این جهت، آن چه همواره مطرح می‌شود، وظایف حاکمان نسبت مردم است و کمتر از وظایف مردم نسبت به حاکمان، سخن گفته می‌شود!

مصالح کلی نظام
رسالت رهبری و همه دل‌سوزان نظام، قبل از هر چیز، حفظ این نظام است که به برکت فداکاری هزاران شهید گلگون کفن همین جامعه، به دست آمده است. رهبری نیز در حرکات و اقدامات خود، همواره بحران‌سازی‌های داخلی و خارجی را در نظر دارد و مصلحت را رعایت می‌کند.
رهبران انقلاب اسلامی، آن جا که مردم همراهی کرده‌اند، چنان فرصتی را روبه‌روی خود گشوده یافته‌اند که انقلابی ترین و آرمانی‌ترین جهت‌گیری‌ها و تصمیمات را اتخاذ کرده‌اند و گوی سبقت را از همگان ربوده‌اند و جایی برای عرض اندام دشمنان نیز باقی نگذاشته‌اند؛ زیرا همه اضلاع جامعه، به طور فعال و در یک جهت واحد، بسیج شده‌اند و در این حالات، همواره نتیجه مطلوب حاصل شده است.
شاید مسئله پیوند امت و امامت، بتواند راه مصلحت را سد کند و امکان تحقق سطح آرمانی و مطلوب را مهیا و عدالت را جایگزین کند.

دسته‌بندی شبهات
در مورد شبهات راجع به نقص‌ها و خطاهای موجود، ابتدا باید دسته‌بندی درستی صورت گیرد تا میان اشکال مختلف اشکال‌های وارده، خلطی صورت نگیرد. در مورد دستگاه‌هایی که به طور غیرمستقیم زیر نظر رهبری هستند و رهبری، رئیس آنها را منصوب نمی‌کند - مانند دولت و بدنه گسترده آن یا مجلس شورای اسلامی - پاسخ همان است که در توضیحات گذشته ذکر شد؛ اما درباره اموری که به شخص رهبری مربوط می‌شوند یا عملکرد دستگاه‌هایی که مسئول آنها را رهبری تعیین می‌کند، مانند صدا و سیما، اگر مسئله، مصداقی خاص است که مطمئنیم رخ داده، در صورتی که سطح مسئله جزئی است - مثلا مربوط به عملکرد عضوی از اعضای آن مجموعه است - بر اساس قواعد و نکات مذکور، حکم سابق را برایش جاری می‌کنیم؛ زیرا مسئول مربوط و سیستم تحت مدیریت وی، باید آن را بررسی و حل کند و اگر مسئله در سطح کلان باشد یا مدیریت کلان مجموعه، پر ضعف و خطا تشخیص داده شود، به طوری که در انتخاب اولیه وی یا بقاء و تداوم مدیریتش، شبهات جدی به میان بیاید، باید به سراغ بررسی علت مسئله رفت و از اعضای بیت رهبری و یا رهبر، علت را پرسید.
نباید این نکته را فراموش کرد که در هر سطحی، بخشی از نقص‌ها، ضعف‌ها و خطاها، طبیعی است. در حکومت امام علی‌علیه‌السلام نیز امثال ابوالأسود دوئلی یا عثمان بن حنیف یا حتی شریح قاضی حضور داشتند که تعویض یا توبیخ یا بنا به مصلحت، ابقا شدند و منصفانه آن است که میان خیانت و خطا، تفاوت قائل شویم و البته عدم صلاحیت را نیز پس از بررسی، باید پذیرفت.
مسئله مهم دیگر، کمبود نیروی توانمند، برای اداره پست‌های حساس کشور است و از این نظر، تفاوت نمی‌کند که سازمان مورد بحث، مستقیما توسط منصوبین رهبری اداره شود یا غیرمستقیم زیر نظر وی باشد؛ مثلا درباره قوه قضاییه، این مسئله، به خوبی مشهود بوده است. بسیارند افرادی که در ظاهر، اندیشه و نگرش مناسبی دارند؛ اما به هیچ وجه، مدیران موفقی نیستند. از این رو، یافتن مدیرانی که بتوانند سیستم تحت مدیریت خویش را به درستی سامان دهند، کمتر ممکن است!
از طرف دیگر بر اساس منابع و شنیده‌ها و بیان خود رهبری، تذکرات خفی ایشان به مسئولان بسیار بوده است و چنانچه شاهد بوده‌ایم، انتقادات صریح وی از دستگاه‌های مختلف کشور، در مجامع عمومی نیز بیان شده است

عوامل مؤثر در کارآمدی
در سطحی دیگر و از منظری عینی، اگر عوامل موثر در کارآمدی نظام را بشماریم و سپس به نقش رهبری نگاه کنیم، به جایگاه رهبری در تولید روش‌هایی بر اساس علم بومی و دینی و دمیدن روحیه علمی و تلاش فکری که از عوامل جدی رشد و بالندگی کشورند، دست می‌یابیم. در سوی دیگر، فعال‌سازی بدنه مردمی کشور و احیای نقش مردم در سرنوشت خویش و تقاضای مطالبه عدالت از سوی وی، جلوگیری از آزمون و خطا و پراکنده‌کاری و ترسیم اهداف مشخص افق آینده کشور، حمایت از فعالیت‌های موثر، توجه ویژه به نخبگان علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... ، توجه اساسی به مسائل امنیتی نظامی کشور و رشد چشمگیر آنان، مدیریت صحیح بحران‌های داخلی و خارجی و اتخاذ سیاست‌های لازم، بخشی از اموری هستند که جای پای رهبر انقلاب در آنان، بسیار پررنگ‌تر از کسانی بوده است که شاید مسئولیت مستقیمی در قبال آنها داشته‌اند.

لزوم نقد و پرسش
همان گونه که خود رهبری بارها تاکید کرده، هیچ کس، مصون از نقد و بررسی نیست. از این رو، در نظام اسلامی، باید مردم و نخبگان بتوانند در فضایی اخلاقی، منطقی، منصفانه و آزادانه، نقدها و سئوالات خویش را مطرح کنند و شبهات موجود را برطرف سازند. در این میان، نقش نخبگان آگاه و دل‌سوز کشور، برای توضیح اموری مشابه آن چه گفته شد، ضروری است؛ تا جلوی تبلیغات دشمنان و سوء استفاده مغرضان را بگیرد.
نکته مهم و پایانی این که، اگر اجزای مختلف کشور، رسالت خویش را به درستی انجام دهند و عدالت برپا شود، بسیاری از شبهات موجود، خود به خود رفع می‌شوند؛ زیرا مردم، عمل صحیح و نتیجه خوب را می‌بینند و در این صورت، به شنیده‌ها اعتنای نخواهند کرد؛ اما وقتی مشکلات فزونی یابند، کوچک‌ترین شایعات، می‌توانند به شبهاتی بزرگ و سؤالاتی اساسی مبدل شوند.

نویسنده:علیرضا کمیلی

منبع: نشریه پرسمان شماره62


بازگشتی عجیب از کربلای ایران...

سلام...

برگشتم اما...

با کوله باری سوال ...

منگ تر و گنگ تر که میخوام بهشون جواب بدین شاد بتونم باهاشون کنار بیام...

 

 تو ای دیار بی رنگی میون دلای سنگی                         نصیب ماها دلتنگی نصیب شما پروازه

ولی هنوزم برا شهادت یه معبری بازه                            نسیم شلمچه میبره دلو تا خدا

طلاییه داره هنوزم بوی شده                                        میدونم شب غم ها سحر میشه

دلامون صاحب بال و پر میشه                                       تو هیئت به خدا ذکر یا حسین

                                         برامون توشه ی این سفر میشه

                                         حسین حسین سیدالشهدا

زمینی و خاکی ساده ولی دلیرو آزاده                              دلم به پاتون افتاده آخه شبیه دریائین

                                       میدونه خدا که ای شهدا فاتح دل هائیین

امیر دلاتون پهلوون دریا دله                                          رو قم قمه هاتون ذکر یا ابو فاضله

میمونه دل من زیر دینتون                                            فدای اون همه شوو شینتون

میپیچه میون سنگرای عشق                                      هنوزم نوای یا حسینیتون

                                      حسین حسین سیدالشهدا

تو این روزگار غربت                                                     تو عصر فراق و غفلت

ایشالا با نور حضرت                                                    پاینده میمونه رهبــــــــــــــــــر

اون رهبـــــــری که داره علم ولایت حیدر                          با نام خمینی بایاد پیر جماران

همیشه سرافراز                                                         میمونه شیعه تو جهان

تا وقتی دلامون با ولایته                                                مسیر هممون با شهادته

نداریم از کسی ترس و واهمه                                         به والله آرزومون شهادته

                                    حسین حسین سیدالشهدا

اونجا بهم ثابت کردن نه قسمت بوده که رفتم اونجا نه ...

فقط دعوت بوده همین...

ولی چرا من...

چرا منو دعوت کردن منه گنه کار که هیچی از نشونه های یه آدم که لایق دعوته رو نداره...

 

من کجا و تو که شنیدم قطره های خونت با همین خاک های شلمچه یا طلاییه و یا اروند همراه شد

تا مرا بعد از سالها به زیارت تو کشانده هشدار دهد و کسی از درونم فریاد بزند که های!می دانی

فاصله خونی که در رگ توست با ان قطره های خون در چیست؟

 

من کجا و تو کجا که شنیدم چقدر راحت چشمت را به زرقو برق چراغ های شهر بستی !چراغ های

 چشمک زنی که مردم را از نگاه به آسمان باز میدارد اما تو دنبال ستاره های بودی و خودت هم ی

کی از آن ستاره هاش شدی ستاره هایی که با انها میشود راه را پیدا کرد!

 

من کجا و تو که در یک لحظه ی ملکوتی کوله بار گناهت را زمین گذاشتی و عهدی بستی و همه

 چیز از همان یک لحظه شروع شد لحظه ای که شاید یک چشم بر هم زدن هم طول نکشید

اما چشمه ای در قلب آدم ها میجوشاند که سعادت عمری را رقم خواهد زد لحظه ای که

میثاق میبندی همان باشی که او میخواهد

 

وقتی بر خاکی که پیکر پاکت روی ان افتاده بود قدم میزدم با تو پیمان بستم که کوله بار گناهم

را زمین بگذارم و همان میثاقی را ببندم که تا با خدا بستی

 

هنوز کلام پیر جماران از یاد نبرده ام که گفت جنگ تمام نشده است جنگ ما جنگ حق و باطل

است و تا پایان تاریخ ادامه خواهد داشت و من هر روز در کشاکش زندگی معنای این کلامش را

 در میابم در جنگی که هنوز تمام نشده است و با با مسئولیتی هزاران بار سنگین تر !

 

گاهی که بار سنگین این مسئولیت را بر دوشم احساس می کنم دلم برا آسمان تنگ میشود

 

و تو میدانی در این زرق و برق شهر پیمودن راه آسمان چه دشوار است!

 

 

 

می خوام از سفرم بگم که کجاها رفتیم....

از حسو حالی که تاحالا...

اول رفتیم محمود وند ..... معـــــــــــراج شهدا

شهیدایی که استخوناشون مونده و هنوز طاقت خاک سپاریشونو ندارن

اول فک کردم یه ماکته ولی...

کفن واقعی بود قدوبالای بلند این جوونا و .... شده بود اندازه ی یه کیسه برنج؟!

بزارین بریم سراغ منطقه بعدی فتــــــــــــــــــح المبین....

همونجایی که لشکر ?? امام حسین اصفهان خودشو به آب زدنو ??? شهید داد و پیام رهبر که موندگار شد روی شهدای اونجا

از این ??? نفر ??? نفر شهید میشنو ?? نفر میمونن بابای منم جز این ?? نفره! اونا خودشونو به آب زدن تا بقیه ی لشکرا

آسیب نبینن فرماندشونم کسیه که گلستان شهدا اصفهانو نورانی کرده

حسیـــــــــــــــن خرازی...

بزارین از بعدی بگم که تو من غوغـــــــــاکرد

شرهـــــــــــــانی...

اولش جا خودم اینقدر از شرهانی تعریف میکنن چقدر سادس... ولی...

برنامشون شروع شد و همراه یه کاروان شیرازی نشتیم روی خاکو مثل اونا خاکی شدیم...

شایدم سعی کردیم خاکی بشیم!!!

اول یه نفر اومد که جنس میفروخت...تعجب نداره حراجی جنس داشت توی شرهانی!!!

اومد و پیراهن قرمزو آبی پرسپولیسو به حراج گذاشت یکی گفت ? ملیون یکی گفت یک میلیارد...

بعد جوراب کیریستین رونالدورو!!!

اما بعد گفت یه سری جنس دیگم دارم یه خا که اگه بخری نمره ی ریاضیت میشه ??!!!

همه گفتن ارزشی نداره...

گفت یه کلاه سوراخ که جغرافیتو میشه ??!!!

گفتن هواکششه!!! نمی ارزه ? زار!!!

گفت یه پیراهن پاره که تاریختونو ?? میکنه!!!

گفتن نمی ارزه!!!

یه قمقمه ی بی در!!!

بازم...

ولی گفت این خار این طوری ریاضی و ?? میکنه که...

وقتی بره توی بدنت!!! آره اونوقت خیل راهت میشماریش!!!

این کلاه این طوری جغرافیو ?? میکنه وقتی...

ببینی تیر از شرقت میاد یا غرب یا...

اینا سوراخ هواکش نیست جای تیره!!!

یه پیراهن پاره وقتی تورو یاد پیراهن یوسف می اندازه

 یوسفای خیلی مادرا رفتنو برنگشتن بعضیاشون بدون سر بعضی بی کفن بعضی...

بازم بگم...

بذارین برم سراغ منطقه بعد ...دو کوهه...

اونجا محل اسکانومون بودو توی تاریکی رفتیم دیدیمش ولی...

گردان تخریب محلی که شهدا برای خودشون قبر درست کردن محلی که...

توش عبادت میکردن...

بذارین از بعدش بگم  توی فکه...

از رملایی که خودشونو به دست باد داده بودن ...

از تنگه ی چزابه و شهداش...

از دهلاویه و محل شهادت چمــــــــــــــران...

از طلاییه و ??? شیدی که پیدا کردن و غروب دل انگیزش...

از هویزه و شهید علم الهدی و مادرش که زینب وار شهیدشو تو آغوش کشید...

از شلمچه و... اینو نمیدونم ازش چی بگم خاکش هنوز تازه بود بوی خون بچه ها رو میداد از ??-?? ساله تا...

از مسجد جامع خرمشهرو جای خمپاره هایی که به یادگار داشت...

 از اروند و....

چه غروبی داشت روز آخــــــــــــر سفر من...

یه نماز توی ? متری آب به جماعت...

صدای ربنامون که دعای فرجو زمزمه میکردیم با موج آب درهم رفته بود...

بابام میگفت شب عملیات اگه اشتباه نکنم کربلای ?  ? سالی بود عملیاتی نبود و مردم نگران بچه ها خسته

دشمن باور نداشت ما بتونیم از آب اروند بریم آخه همه جا تقریبا ثابت شده بود که  نظامیاااا

که نظامیا میگم نظامیا که با قایق اشتباه نشه...

نمیتونن از این آب عبور کنن آخه چون نزدیک دریا بود خصوصیات رودو دریارو باهم داشت...

غواصی غیر ممکن بود چون آبش گل بودو ? متریتو نمیدیدی

آب دو جریان داشت آبهای زیر به سمت خلیج فارس میرفت و روی آب بر خلاف اون...

خلاصه اونا با حساب همه ی این بحثا عملیاتو شروع میکنن اما...

 

حساب همه چیزو کده بودن جز اینکه خدا بزنه تو کاسه کوزشون یه باروون تند و شدید و موجای ...

همه ی بچه ها نا امید میگن کار خراب شد اما...

فرمانده میگه...

نه ما حساب همه چیزو کرده بودیم ولی ما با کپسول اکسیژن نمیریم با اشنوگر میریم صدای قایقا و اینا همه با هم

معلومه عراقیا یه روشنگر بزنن بچه دیده میشن خدا بارونو فرستاد که ما دیده نشیم اینم از یاری خدا...

حق داری بگرد ...

جست و جو کن قدمگاه عزیزان سفر کرده را...

اما در نقطه ی عروج باییست ...

بالهایت را به وسعت آسمان دلت باز کن...

لحظه ی پرواز است...!

بابام میگفت ما رفتیم مسجد فاو رو تصرف کردیم اما...

دقت کردین هرکی هر جارو تصرف میکنه پرچم خودشو میزنه یعنی من اونو فتح کردم اما...

مقصد ما فتح شهر فاو نبود ...

برای همین دستور دادن پرچم حم امام رضارو بردن بالای مسجد فاو نه پرچم ایرانو...

اونوقت عراقیا روی دیوارای شلمچه مینویسن آمده ایم بمانیم!!!

میگفت غواصا یه فرهنگی داشتن که یه تنابو گره میز با فاصله فرمانده گره اولو میگیرفت

و بقیه پشت سرش بقیه ی گره هارو...

اما بچه های غواص ما فرمانده گه دومو میگرفت ...

خودشو خودشو فرمانده نمیدونست ...

دوباره روزای سیاهه بیچارگی رسیده

توی خونه ی سینه خالی از عکس یک شهیده

دیگه نگاهامون به زمین کرده عادت                                       تو آسمون دل نمیاد عطر شهادت

تو روزگاری که مرده حتی خجالت

از این سیاهی به خدا شهدا شرمنده ایم

خالی شده جای شماها شهدا شرمنده ایم                           شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم

ما اونایی هستیم که گفتیم رزمنده ایم همیشه

اما یه روز اومد که دیدیم تیشه زدیم به ریشه

حسرتمون امروز آسمون بهشته

حسرتمون راهه بینشون بهشته

حسرت گلای لاله گون بهشته

دلی که تنگه می خونه شهدا شرمنده ایم

حضرت زهرا میدونه شهدا شرمنده ایم                                 شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم

رسیده روزی که نباید چشمامونو ببندیم

روزی که باید به هر چی بی دردیه بخندیم

چشــــــــــــــم مــــــــادری که هنوزم چشم به راهه

میبـــینیـــــــــم که امـــــــروز آرزوهاش تبــــــــــــاهه

به چشمای منو تو خواب راحت گناهه

از اینکه عاشق نشدیم شهدا شرمنده ایم

از اینکه لایق نشدیم شهدا شرمنده ایم                             شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم


سخن پیشین

    نظر

داد میزنه این روزا، توی خیابون، فِری                        بسیجیه واقعی، همت بود و باکری

بسیجیه واقعی،اونه که مرده باشه!                        زنده اگر بمونه، باید تو خونه باشه!

بسیجی

یاد ندارم که همت، مسجد سوزونده باشه                    نماز جمعه ها شو، اونجوری خونده باشه

نماز جمعه...!

میشه مگر باکری هیئت ندیده باشه                         به شهر و خونه هامون آتیش کشیده باشه

                                            یقین دارم باکری، بچه مسلمون بوده

شهید باکری

پرچم ایران ما، براش مثه جون بود                             نه مثل سبزیه آش! بیاد میون میدون

                                         تا که بهش بخندن کوچیک و پیر و جوون

برای دفع دشمن، باکری داده خونش                         نه در ره بی بی سی، حذر کنه ز جونش

 

پرچم

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده                      موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده

یادم میاد یه روزی، به وقت انتخابات                           قِر میومد یه بانو، با کلی افتضاحات

رو پرچمه تو دستش، اسم پیامبر هم بود                  چیکار میکرد اون اگر،برادر همتم

...

غربتمون رو امروز، باکری ها میدونن                        که سبزیا میرقصن تو شهرمون، میخونن

همون جماعتی که، شکسته پشت همت               داد میزنه: حمایت، بسیجیه باغیرت!

بسیجیه باغیرت،جون کف دستش گذاشت              مثل داداش کبیری، ما همه رو جاگذاشت

شهید کبیری

وقتی گلی و پری، با هم میرن خیابون                     حرمت خون همت، فنا میشه چه آسون

گلی و پری

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده                موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده

تا حامیه بعضیا، اون رجویه نازه                            خیال نکن باکری، با سبزیا میسازه

منافقا همیشه، ریگ توی کفششونه                    بسیجیه باغیرت، دشمن جونشونه

میترسن اینکه امروز، بسیجیا بیدارن                     تا ترسشون بریزه، شرط و شروط میذارن

خیلی باحالن ولی، خیالشون چه خامه                 زندگیه بسیجی، خودش یه جور پیامه

حب ولایت اما، تو قلبمون میمونه                         چشم حسود کور بشه، که قلبامون جوونه

یه وقت باید بجنگی، تو جبهه ها تو میدون             یه وقتی هم که جبهه، میشه همین خیابون

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده

موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده

منبع:nasleenghelab.blogfa.com

و وبلاگ : پلاک 88 ( آقای محمد ساسانی)


تصمیم پاریس در منع استفاده از روبنده، موجب اسلامستیزی است

رئیس جمعیت مبارزه با نژادپرستی فرانسه:
تصمیم پاریس در منع استفاده از روبنده، موجب اسلام‌ستیزی است

خبرگزاری فارس: رئیس جمعیت دوستی بین ملت‌ها و مبارزه با نژاد پرستی، تاکید کرد منع استفاده زنان مسلمان از نقاب در فرانسه موجب گسترش اسلام‌ستیزی در این کشور می‌شود.


به گزارش فارس، "مولود عوینیت " در گفت‌وگو با شبکه خبری العالم اعلام کرد: تصویب قانون منع استفاده زنان مسلمان از نقاب و روبنده در امکان عمومی در فرانسه موجب گسترش اسلام‌ستیزی در این کشور می شود، که متاسفانه از مدتی قبل در فرانسه شیوع پیدا کرده است.
وی افزود: با نزدیک شدن موعد انتخابات در فرانسه، مهاجران و به ویژه عرب‌ها و مسلمانان دوباره قربانی رقابت‌ها و کشمکش‌های سیاسی برای کسب آرای راستگرایان افراطی شده‌اند.
از سوی دیگر "محمد موسوی " رئیس شورای اسلامی فرانسه در جمع خبرنگاران گفت: تصویب قانون منع استفاده از نقاب نتایجی معکوس دارد، و معتقدم که باید با این مسئله از راه‌های دیگر تعامل کرد.
مسلمانان فرانسه که شمار آنها بیش از 5 میلیون نفر است و بیشترین جمعیت مسلمانان در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی هستند، تصمیم پارلمان این کشور را برای منع استفاده از نقاب، موجب افزایش محدودیت‌ها و آزادی فردی و دینی می‌دانند.
یک شهروند مسلمان فرانسوی در این خصوص به خبرنگار العالم گفت: در فرانسه ادعا می‌شود که عدالت، آزادی و برادری وجود دارد و این در حالی است که می‌بینیم زنان مسلمان هنگامی که از نقاب استفاده می‌کنند، نمی‌توانند، وارد مراکز خرید و دیگر اماکن عمومی شوند.
یک مسلمان فرانسوی دیگر هم گفت: تصمیم پارلمان فرانسه برای تصویب این قانون کاملا مخالف آزادی است.
پارلمان فرانسه قصد دارد قانونی را برای منع زنان مسلمان از پوشیدن نقاب در اماکن عمومی تصویب کند. کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که این قانون در صورت تصویب با مخالفت‌ها و اعتراض‌هایی همراه می‌شود و برخی هم مطرح شدن این مسئله را اقدامی از طرف سارکوزی برای جلب آرای راستگرایان افراطی در انتخابات آینده می‌دانند.


افشاگری سپاه درباره فعالیت های شبکه دارکوب

افشاگری سپاه درباره فعالیت های شبکه دارکوب
به گزارش روز دوشنبه ایرنا و به نقل از مرکز جرایم سازمان یافته سایبری سپاه پاسدارن، این نیرو در نظر دارد برای تنویر افکار عمومی پس از شبکه های مظلین1 تا 5، شبکه دیگری بنام دارکوب که قصد براندازی نظام جهموری اسلامی را از طریق نرم داشته، معرفی کند.
به گزارش روز دوشنبه ایرنا و به نقل از مرکز جرایم سازمان یافته سایبری سپاه پاسدارن، این نیرو در نظر دارد برای تنویر افکار عمومی پس از شبکه های مظلین1 تا 5، شبکه دیگری بنام دارکوب که قصد براندازی نظام جهموری اسلامی را از طریق نرم داشته، معرفی کند.

هم اکنون این مرکز بر روی سایت خود فقط لوگو و عکس پیش زمینه را قرار داده است و اعلام کرده که اطلاعات جدیدی را به زودی انتشار خواهد داد.

گفتنی است برای اولین بار مرکز جرایم سازمان یافته سایبری سپاه پاسدران در 28 اسفندماه سال گذشته با دستگیری و معرفی گردانندگان بزرگترین شبکه اینترنتی مستهجن ایرانی در جهان، خود را به جهانیان شناخت.

همچنین تاکنون این مرکز توانسته چندین شبکه براندازی را منحل کرده و جهت آشنایی افکار عمومی پروژه های براندازانه کشورهای دشمن را نیز معرفی کند.
 

استراتژی طراحی شده اوباما برای سرنگونی دولتهای ایران و آمریکای ل

 
در مقاله "جیمز پتراس "، استاد دانشگاه بنیگامتون آمریکا عنوان شد
استراتژی طراحی شده اوباما برای سرنگونی دولت‌های ایران و آمریکای لاتین

خبرگزاری فارس: یک استاد دانشگاه در آمریکا با اشاره به استراتژی اوباما برای عقب‌نشاندن رژیم‌های مخالف دولت آمریکا نوشت، سیاست عقب راندن ایران به نحوی طراحی شده بود که این کشور را به اتحادیه سیاسی دوران پیش از سال 1979 (‌انقلاب 1357) باز گرداند.


به گزارش فارس، "جیمز پتراس "، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه "بنیگامتون " در ایالت نیویورک آمریکا، با انتشار مقاله‌ای در پایگاه "گلوبال ریسرچ "، از استراتژی باراک اوباما برای "عقب‌نشاندن " (rolling back) رژیم‌های مخالف دولت آمریکا پرده برداشت. به عقیده پتراس، استراتژی اوباما برای "عقب نشاندن " مخالفین، شامل سیاست چند وجهی عملیات علنی نظامی، عملیات مخفی "جامعه مدنی " و نرم، لفاظی مودت‌آمیز و دیپلماتیک ظاهری است که به شدت بر تبلیغات توده‌ای رسانه‌ای استوار است.
استاد دانشگاه بنیگامتون آمریکا با اشاره به موضوع ایران می‌نویسد: اپوزیسیون ایرانیِ مورد حمایت آمریکا قرار بود عملیات بی‌ثبات سازی را در انتخابات و خیابان‌های ایران، تا حد ممکن انجام دهند. هدف از این عملیات، "عقب راندن " نفوذ ایران در خاورمیانه، تحلیل بردن مخالفت ایران با دخالت نظامی آمریکا در خلیج (فارس)، اشغال عراق توسط آمریکا، و بالاتر از همه، چالش ایران با قدرت نظامی اسرائیل در منطقه بود.
مقاله مذکور در دو بخش در معرض دید خوانندگان قرار می‌گیرد که بخش اول آن در ادامه می آید./

+ + + + +
رویدادهای اخیر در هندوراس و ایران، که رژیم‌های منتخب مردم را در مقابل طرفداران دخالت نظامی و غیرنظامی غرب قرار داده، سرنگون کردن این رژیم‌ها را هدف قرار داده است. این سیاست در واقع بخشی از استراتژی بزرگ‌‌تر کاخ سفید برای "عقب نشاندن " و بازستائی دستاوردهای دولت‌ها و نهضت‌های مخالف آمریکا است که در دوران رئیس‌جمهور بوش به دست یافتند.

اوباما، با اتخاذ شیوه‌ای که یادآور سیاست‌های جنگ سرد نوین "رونالد ریگان " است، بودجه نظامی را به شدت افزایش داده، تعداد واحدهای جنگی را گسترش داده، مناطق جدیدی را برای دخالت نظامی انتخاب کرده و از کودتای نظامی در مناطقی که به طور سنتی تحت کنترل آمریکا بوده پشتیبانی کرده است. ولی سیاست اوباما برای "عقب نشاندن " رژیم‌های مخالف در موقعیت بین‌المللی و داخلی متفاوتی اتفاق می‌افتد. اوباما، بر خلاف ریگان، با یک کسادی و رکود عمیق اقتصادی، کسری مالی و تجاری عظیم، کاهش نقش آمریکا در اقتصاد جهانی و از دست دادن سلطه سیاسی در آمریکا لاتین، خاورمیانه، آسیای شرقی و سایر مناطق مواجه است. در حالی که ریگان با رژیم کمونیستی در حال انقراض اتحاد شوروی سر شاخ بود، اوباما با یک مخالفت جهانی فزاینده متنوع شامل رژیم‌ها و جنبش‌های غیرمذهبی، مذهبی، ناسیونالیست، لیبرال دموکرات و سوسیالیست منتخب مردم مواجه است که بر مبارزات داخلی متکی هستند.

استراتژی اوباما برای "عقب راندن مخالفین "، از همان وعده‌ها و اعلامیه‌های اولیه‌اش در مورد تاکید بر سلطه مجدد (رهبری) آمریکا بر خاورمیانه، برنامه ایجاد قدرت نظامی عظیم در افغانستان و گسترش نظامی در پاکستان و بی‌ثبات کردن رژیم‌ها از طریق دخالت عمیق طرفداران خود در ایران و هندوراس مشهود بود.

پیگیری‌ اوباما از استراتژی "عقب نشاندن " مخالفین شامل سیاست چند وجهی عملیات علنی نظامی، عملیات مخفی "جامعه مدنی " و نرم، لفاظی مودت‌آمیز و دیپلماتیک ظاهری است که به شدت بر تبلیغات توده‌ای رسانه‌ای استوار است. رویدادهای عمده جاری نشانگر سیاست‌های عقب‌نشاندن مخالفین در عمل هستند.

در افغانستان، اوباما نیروهای نظامی آمریکا را بیش از دو برابر کرده و تعداد آنها را از 32،000 به 68،000 نفر افزایش داده است. در اولین هفته ژوئیه2009، فرماندهان نظامی او دست به بزرگترین تهاجم نظامی در عرض ده‌ها سال گذشته در استان جنوبی هلمند افغانستان زدند تا مقاومت و حاکمیت مردمان محل را نابود کنند.

در پاکستان، رژیم اوباما-کلینتون-‌هالبروک توانست با موفقیت، حداکثر فشار را بر رژیم دست‌نشانده جدید خود وارد آورده، آن را وادار به انجام یک حمله نظامی بزرگ و "عقب راندن " نفوذ دیر پای نیروهای مقاومت اسلامی در مناطق مرزی شمال غرب پاکستان کنند. در عین حال هواپیماهای آمریکا و کماندوهای نیروهای ویژه، به طور روزمره، روستا‌ها را بمباران کرده و به رهبران محلی پشتون، که مظنون به حمایت از مقاومت هستند، حمله می‌برند.

در عراق، رژیم اوباما با دست زدن به یک بازی خنده‌دار، در حال تغییر نقشه شهر بغداد است تا نشان دهد که پایگاه‌های نظامی آمریکا در شهر بغداد واقع نیستند و بدینوسیله پایگاه‌ها و عملیات نظامی خود را "باز گرداندن نظامیان به پادگان‌ها " جلوه دهد. سرمایه‌گذاری چندین میلیارد دلاری اوباما در تاسیس زیر ساخت‌های نظامی بلند مدت و گسترده، منجمله ساخت پایگاه‌ها، فرودگاه‌ها و مجموعه‌های نظامی دیگر نشانگر برنامه آمریکا برای حضور امپریالیستی "دائمی " است، نه وفاداری به وعده خود برای خروج نظامیان آمریکائی طبق برنامه‌ای مدون.

در حالی که اجرای انتخابات "تضمینی " که نتیجه آن با انتخاب نامزدهای دست‌نشانده از پیش تضمین شده، به یک هنجار در افغانستان و عراق تبدیل شده و حضور نظامیان آمریکا در این دو کشور پیروزی رژیمی استعماری را تضمین کرده است، ولی در ایران و هندوراس، واشنگتن متوسل به اجرای عملیات مخفی گردیده تا روسای‌جمهور این کشورها را -که در مقابل سیاست اوباما و "عقب‌نشینی " در مقابل آمریکا مقاومت می‌کنند- دچار بی‌ثباتی کند و یا به کلی سرنگون نماید.

عملیات سری و نه چندان مرئی در ایران در به چالش کشیدن نتیجه یک انتخابات تجلی یافت که با "تظاهرات توده‌ای خیابانی " به دور محور این ادعا دنبال شد که پیروزی رئیس‌جمهور ضد امپریالیست "محمود احمدی‌نژاد " حاصل تقلب در انتخابات است و رسانه‌های جمعی غربی در طول تبلیغات انتخاباتی نقش عمده‌ای بازی کردند و انحصاراً پوشش مثبتی به کاندیداهای مخالف دولت و - پوشش منفی به رئیس‌جمهور حاکم - دادند. رسانه‌های جمعی یکسره به پخش "اخبار " و تبلیغات به نفع تظاهرات مخالفین پرداختند، و دست به پخش اخبار گزینه‌ای و صحنه‌هائی پرداختند که انتخابات و مقامات منتخب را غیرقانونی جلوه می‌داد و اتهام "تقلب " را بازتاب می‌دادند. تبلیغاتی که آمریکا با هدف بی‌ثبات سازی رژیم اجرا کرد چنان پرحجم و موفق بود که حتی در میان بخشی از گروه‌هائی که "چپ " نامیده می‌شدند بازتاب مثبت داشت. این گروه‌ها، این واقعیت را نادیده گرفتند که آمریکا بودجه عظیمی برای گروه‌ها و سیاستمدارانی که در خیابان‌ها تظاهرات می‌کردند تخصیص داده و آنها را هم آهنگ کرده است. "خبرنگاران آزاد " نو محافظه‌کار، امپریال و یا چپِ دائم‌السفر، مانند "ریس ارلیک "، از دیدگاه خود از این فعالیت‌های بی‌ثبات‌ساز، به عنوان جنبش دموکراتیک مردم علیه تقلب در انتخابات دفاع کردند.

رهبران چپ و راست و تحسین‌کنندگان آمریکائی این پروژه بی‌ثبات سازی، در ارائه پاسخ به چند عامل روشنگرانه ناتوان ماندند:

1ـ تمام این افراد، به عنوان مثال، از پاسخ به این واقعیت فرو ماندند که چند هفته پیش از انتخابات، تحقیق موشکافانه ای که توسط دو موسسه آمارگیر و محقق آمریکایی انجام شده بود نشان می‌داد که نتیجه انتخابات، حتی در استان‌های متعلق به قومیت‌ها که اپوزسیون مدعی تقلب در آنها بود، با نتیجه حاصل از آمارگیری بسیار نزدیک بود.

2ـ هیچ یک از منتقدان 400 میلیون دلاری که دولت بوش به تامین هزینه "تغییر رژیم "، بی‌ثابت‌سازی و عملیات برون مرزی تروریستی اختصاص داده بود را مورد بحث قرار نداد. بسیاری از دانشجویان و NGOهای "جامعه‌‌مدنی " که در تظاهرات شرکت داشتند از بنیادها و NGOهای ماورای بحار (آمریکا) - که خود نیز از جانب دولت آمریکا تامین بودجه شده بودند - پول دریافت داشته بودند.

3ـ اتهام تقلب در انتخابات بعد از شمارش آراء اعلام شد. در تمام ایام قبل از روز اخذ رای، به خصوص زمانی که اپوزیسیون اعتقاد داشت که در انتخابات پیروز خواهد شد، نه دانشجویان معترض و نه رسانه‌های جمعی غربی و نه خبرنگاران آزاد، هیچ کدام، از قریب‌الوقوع بودن تقلب چیزی نگفتند. در سراسر روز اخذ رای، که با حضور ناظران احزاب مخالف بر سر یکایک صندوق‌ها انجام شد، هیچ گزارشی مبنی بر مزاحمت برای رای‌دهندگان یا ارتکاب به تقلب توسط هیچ رسانه و هیچ ناظر بین‌المللی و یا پشتیبانان چپ‌گرای اپوزیسیون مطرح نشد. ناظران احزاب مخالف بر شمارش آراء نظارت داشتند، و به جز مواردی استثنائی، هیچ ادعائی مبنی بر دست‌کاری در آراء در آن موقع اعلام نشد. در واقع، به استثناء یک ادعای مشکوک توسط خبرنگار آزاد "ریس ارلیک "، هیچ رسانه جهانی ادعائی مبنی بر پر کردن صندوق‌ها از آراء گزارش نداد. حتی ادعاهای ارلیک نیز، به اقرار خودش، متکی به "اظهاراتی لطیفه‌گونه " از طرف منابع ناشناس در میان آشنایانش در اپوزیسیون بوده است.

4- در طول یک هفته تظاهرات در تهران، رهبران آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل اعتبار نتیجه انتخابات را زیر سوال نبردند. در عوض، آنها فقط برخورد با تظاهرات‌کنندگان از سوی رژیم را محکوم کردند. واضح است که سفارتخانه‌های آنها کاملا مطلع و منابع اطلاعاتی آنان ارزیابی دقیق‌تر و نظام یافته‌تری - در مقایسه با تبلیغات رسانه‌های جمعی غربی و هالوهای موجود در میان چپ‌‌های انگلیسی‌آمریکائی ـ در مورد آراء و ترجیحات رأی‌دهندگان ایرانی به این دولت‌ها ارائه داده‌ بودند.

اپوزیسیون ایرانی مورد حمایت آمریکا قرار بود عملیات بی‌ثبات سازی را در انتخابات و خیابان‌های ایران، تا حد ممکن انجام دهند. هدف از این عملیات، "عقب راندن " نفوذ ایران در خاورمیانه، تحلیل بردن مخالفت ایران با دخالت نظامی آمریکا در خلیج (فارس)، اشغال عراق توسط آمریکا، و بالاتر از همه، چالش ایران با قدرت نظامی اسرائیل در منطقه بود. تبلیغات و سیاست ضد ایرانی سال‌هاست که به طور روزمره از جانب کل نهاد آمریکایی طرفدار قدرت یافتن اسرائیل در حال انجام است. این نهاد مرکب است از 51 رئیس سازمان‌های عمده یهودی آمریکا، با بیش از یک میلیون عضو و چند هزار کارمند تمام وقت، چندین سرمقاله‌نویس و مفسر خبر که بر صفحات نشریات با نفوذ "واشنگتن‌پست "، "وال‌استریت ژورنال "، "نیویورک‌تایمز " و همچنین مطبوعات زرد دیگر سلطه می‌رانند.

سیاست اوباما برای "عقب راندن " نفوذ ایران بر روی دو اقدام حساب می‌کرد: حمایت از ائتلافی از روحانیون مخالف، لیبرال‌های طرفدار غرب، دموکرات‌های مخالف و دستیاران محلی و دست‌راستی آمریکا. قرار بود واشنگتن با به قدرت رسیدن روحانیون مخالف، آنها را جهت حرکت به طرف اتحاد با متفقین استراتژیک آمریکا در میان لیبرال‌ها و دست‌راستی‌های طرفدار آمریکا زیر فشار قرار دهد. آنها سپس، سیاست خود را با سیاست امپراطوری آمریکا و منافع استعماری اسرائیل تطبیق داده، حمایت از سوریه، حزب‌الله، حماس، ونزوئلا و مقاومت عراق را قطع کرده و رژیم‌های دست‌نشانده سعودی، عراق، اردن و مصر را در آغوش خواهند گرفت. به عبارت دیگر، سیاست "عقب راندن " ایران به نحوی طراحی شده بود که ایران را به اتحادیه سیاسی دوران پیش از سال 1979 (‌انقلاب 1357) باز گرداند.

سیاست "عقب نشاندن " رژیم‌های منتخب و منتقد، و تحمیل رژیم‌های دست‌نشانده مطیع به کشور‌ها، در موردی دیگر در کودتای نظامی اخیر در هندوراس تجلی یافت. استفاده از فرماندهی عالی در ارتش هندوراس و پیوندهای دیرپای واشنگتن با الیگارشی محلی، که کنترل کنگره و دیوان عالی کشور را در اختیار دارد، این فرایند را تسهیل نموده و دیگر نیازی به دخالت مستقیم آمریکا نخواهد بود- همانگونه که این امر در مورد کودتاهای اخیر دیگر هم صادق است. بر عکس مورد هائیتی، که تفنگداران نیروی دریائی آمریکا، فقط یک دهه قبل، برای سرنگون کردن رئیس‌جمهور منتخب "برنارد آریستید " در آن دخالت کردند، و همچنین حمایت آشکار از کودتا علیه رئیس‌جمهور "هوگو چاوز " در سال 2002 و در موردی اخیر، که در سپتامبر 2008 کودتائی را علیه رئیس‌جمهور منتخب بولیوی، "اوو مورالس "، تامین بودجه و سرهم‌بندی کردند، شیوه دخالت در هندوراس چندان واضح نبود و این واقعیت به آنها اجازه داد تا به نحوی "قابل باور آن را انکار کنند. "

"ساختار حضور " و انگیزه آمریکا در رابطه با رئیس‌جمهور سرنگون شده هندوراس، "مانوئل سلایا "، کاملا قابل شناسائی است. آمریکا در طول یک مدت طولانی تاریخی، کل کادر افسری ارتش هندوراس را تربیت کرده، با آنها قاطی شده و به شدت در تمام سطوح ارشد افسران از طریق تماس‌های مشاوره‌ای روزانه و برنامه‌ریزی استراتژیک نفوذ کرده است. نهادهای اطلاعات نظامی پنتاگون، از طریق پایگاه نظامی خود در هندوراس، تماس‌های دوستانه‌ای برای پیاده کردن سیاست‌ها و دنبال کردن خط سیر حرکات سیاسی تمام بازیگران برقرار کرده است. از آنجائی که هندوراس به شدت دربند استعمار گرفتار است، به عنوان پایگاه مهمی برای دخالت نظامی آمریکا در منطقه مورد استفاده قرار گرفته است:
- کودتای پیروز سال 1954 مورد حمایت آمریکا علیه رئیس‌جمهور منتخب گواتمالا، "ژاکوب آربنز "، از هندوراس اعمال شد.
- در سال 1961، حمله تبعیدیان کوبائی به آن کشور که توسط آمریکا هدایت می‌شد، از هندوراس انجام گرفت.
- از سال 1981 تا 1989، آمریکا 20،000 مزدور "کُنترا " را در هندوراس تامین بودجه و آموزش داده و بدینوسیله آنها را برای حمله به حکومت منتخب "ساندنیست " نیکاراگوئه، در جوخه‌های مرگ سازمان داد.
- در عرض 7 سال اول حکومت چاوز، رژیم هندوراس متفق بسیار نزدیک واشنگتن علیه رژیم مردمی کاراکاس بوده است.

واضح است که هیچ کودتای نظامی نه هرگز اتفاق افتاده و نه می‌توانست علیه رژیم‌های دست‌نشانده آمریکا در هندوراس پیروز شود. علت تغییر در سیاست آمریکا نسبت به هندوراس که در سال‌های 2008 ـ 2007 اتفاق افتاد و این زمانی بود که رئیس‌جمهور لیبرال، سلایا، بر آن شد روابط خود با ونزوئلا را بهبود بخشد تا بتواند از یارانه‌های سخاوتمندانه و کمک‌های خارجی کاراکاس به نفع کشورش استفاده کند. در نتیجه سلایا به اتحادیه "پتروکاریبه " پیوست. پتروکاریبه اتحادیه‌ای است متشکل از چند کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب که توسط ونزوئلا تشکیل شده و نفت و گاز ارزان با اعتبارات بلند مدت برای رفع نیاز این کشور‌ها در اختیار آنها قرار می‌دهد. در همین اواخر، سلایا به اتحادیه "آلبا " (ALBA)پیوست. این هم یک اتحادیه محلی است که بانی آن رئیس‌جمهور چاوز است و برای ترویج و تشویق تجارت و سرمایه‌گذاری بیشتر در میان کشورهای عضو تشکیل شده است. این اتحادیه در مخالفت و رقابت با قرارداد تجارت آزاد منطقه‌ای به نام "آلکا " (ALCA) که مورد حمایت آمریکاست تشکیل شده است.

از زمانی که واشنگتن، ونزوئلا را یک تهدید و رقیبی برای سلطه خود در آمریکای لاتین معرفی کرد، پیوند سلایا با چاوز در مورد مسائل اقتصادی و انتقاد او از دخالت آمریکا، او را به هدف برنامه‌ریزان کودتا در آمریکا تبدیل کرد. آنها مشتاق آن بودند که سلایا را مثالی برای عبرت دیگران قرار دهند. آنها نگران دسترسی بی‌دغدغه خود به پایگاه‌های نظامی هندوراس، به عنوان سکوی سنتی خود برای دخالت در کشورهای منطقه بودند.

واشنگتن به اشتباه فرض کرد که کودتا در یک کشور کوچک آمریکای مرکزی، معروف به "جمهوری موز " (در واقع این کشور جمهوری موز اصلی است) باعث اعتراض قابل توجهی نخواهد شد. آنها بر این عقیده بودند که "عقب راندن " یک کشور در آمریکای مرکزی هشداری به دیگر کشورها و رژیم‌های مستقل در منطقه آمریکای مرکزی و کارائیب خواهد بود و به آنها نشان خواهد داد که اگر با ونزوئلا متحد شدند چه انتظاری باید داشته باشند.

مکانیسم انجام کودتا معروف و معلوم است. ارتش هندوراس رئیس‌جمهور سلایا را بازداشت کرد و به "کاستاریکا " تبعید کرد. سپس، الیگارشی یکی از افراد خود در کنگره را به عنوان "رئیس‌جمهور " موقت معرفی کرد و همکاران آنها در دیوان عالی کشور، ظاهری قانونی به آن دادند.
دول آمریکای لاتین، از چپ تا راست، این کودتا را محکوم کرده و خواستار ابقاء رئیس‌جمهور قانونی و منتخب کشور شدند. رئیس‌جمهور اوباما و وزیر خارجه‌اش، کلینتون، که نمی‌خواستند دست‌نشاندگان خود را از خود برانند، "خشونت " را به طور کلی محکوم کرده و خواستار "مذاکره " ما بین غاصبین قدرتمند و رئیس‌جمهور تضعیف شده در تبعید شدند. این حرکت، دقیقا بیانگر به رسمیت شناختن و مشروع دانستن ژنرال‌های هندوراس بعنوان طرف‌های مخاطب آمریکا بود.

پس از اینکه مجمع عمومی سازمان ملل این کودتا را محکوم کرد و به همراه "سازمان کشورهای آمریکائی " (OAS) تقاضای ابقاء سلایا را نمود، بالاخره اوباما و وزیر خارجه کلینتون سرنگون کردن سلایا را محکوم کردند ولی از "کودتا " خواندن کودتا خودداری کردند. در صورت کودتا خواندن آن، کمک سالیانه (80 میلیون دلاری) نظامی و کمک‌های اقتصادی به هندوراس، به موجب قانون به طور اتوماتیک به تعلیق در می‌آمد. در حالی که سلایا با سران کشورهای آمریکای لاتین ملاقات می‌کرد، رئیس‌جمهو اوباما و وزیر خارجه کلینتون او را به ملاقات با یک کارمند دون پایه حواله دادند تا بدین ترتیب از تضعیف متحدین خود در "خونتا "ی (حکومت نظامیان) هندوراس پرهیز کنند. تمام کشورهای عضو سازمان کشورهای آمریکائی سفرایی خود را از این کشور فراخواندند... بجز آمریکا که سفارت آن شروع به مذاکره با خونتا نمود تا بتوانند بفهمند که چگونه می‌توانند از بحرانی که هر دو را به طور فزاینده‌ای منزوی کرده - به خصوص در مقابل اخراج هندوراس از سازمان کشورهای آمریکائی ـ نجات یابند.

اینکه آیا سلایا در نهایت به مقام خود باز خواهد گشت یا اینکه خونتای مورد حمایت آمریکا برای مدت طولانی مقام ریاست جمهوری را در چنگ خود خواهد داشت، آنهم در حالی که اوباما و کلینتون در مورد بازگشت او به قدرت با تطویل مذاکرات کارشکنی می‌کنند، معلوم نیست، ولی مسئله مهم اینست که پیاده کردن سیاست "عقب راندن " هندوراس برای آمریکا هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ دیپلماتیک بسیار پر هزینه بوده است.

کودتای مورد حمایت آمریکا در هندوراس نشان داد که بر خلاف سال‌های دهه 1980 که رئیس‌جمهور رونالد ریگان به گرانادا حمله کرد و رئیس‌جمهور جورج بوش( پدر) به پاناما حمله کرد، اوضاع و شکل سیاسی آمریکا لاتین (و سایر نقاط جهان) به نحوی اساسی تغییر کرده است. در آن زمان، رژیم‌های نظامی و هوادار آمریکا در منطقه عموما دخالت‌های آمریکا را تایید کرده و با آن همکاری می‌کردند و چند تائی هم به نرمی اعتراض می‌کردند. ولی امروزه، چپ میانه و حتی رژیم‌های منتخب دستِ راستی با کودتای نظامی در هر کشوری مخالفت کرده، آن را تهدیدی بالقوه برای آینده خود می‌دانند.

با توجه به بحران اقتصادی و قطبی شدن اجتماعی موجود، که از اهمیت یکسان برخوردارند، آخرین چیزی که رژیم‌های موجود کشورها خواستار آنند اغتشاشات خونین محلی است که می‌تواند به سبب دخالت‌‌های عریان امپراطوری آمریکا بروز کند. و بالاخره، طبقات سرمایه‌دار در رژیم‌های چپِ میانه آمریکای لاتین خواستار ثبات هستند. چرا که در غیر این صورت، توازن قوا می‌تواند از طریق انتخابات (مانند انتخابات اخیر در پاناما و آرژانتین) تغییر یابد و رژیم‌های نظامی طرفدار آمریکا می‌توانند روابط فزاینده تجاری آنها با چین، خاورمیانه، ونزوئلا و بولیوی را تخریب کند.

استراتژی جهانی اوباما برای "عقب نشاندن " مخالفین، شامل ساختن پایگاه‌های موشکی تهاجمی در لهستان و جمهوری چک است که فاصله چندانی با مرز روسیه ندارند. در راستای همین سیاست، اوباما سخت در حال پذیرفتن اوکراین و گرجستان به عضویت در پیمان ناتو است، که فشار نظامی آمریکا را بر جبهه جنوبی روسیه افزایش خواهد داد. با استفاده از "نرمش " رئیس‌جمهور روسیه، "دیمتری مدوودف " (که پا جای پای میخائیل گورباچوف گذارده است)، واشنگتن توانسته است حق عبور نظامیان و تسلیحات آمریکائی را از طریق روسیه به جبهه افغانستان به دست آورده، تایید مسکو نسبت به اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران را کسب کند، و به رسمیت شناختن رژیم دست‌نشانده آمریکا در بغداد و حمایت آن از جانب مسکو را فراهم کند. انتظار می‌رود که مقامات دفاعی روسیه رفتار خوش‌آمد گویانه مدودف را مورد سوال قرار دهند، آن هم زمانی که اوباما دست به اجرای برنامه خود برای نصب موشک‌های خود در فاصله 5 دقیقه‌ای مسکو زده است.